دگربار محرم آمد و بَزم پرشور و شعور سیدالشهدا(ع) در دل مومنان آغاز شد، محّرمی که زمان بالیدن است، نه تنها نالیدن، مُحرمی که هنگامه خوب نگریستن است و نه تنها خوب گریستن، براستی عشق حسین(ع) گرانقدرترین عشق جهان و زیر علمش امنترین جای جهان است.
محرّم شد و ماه حسین(ع) آمد، غم و اندوه این ماه فرارسید و خیمه های پُرشور و شعور سیدالشهدا(ع) دگر با برپا شد.
محرم آمد و مَه جانبازی خون خدا شد، جوانمردان عالم را بگویید، دوباره شور عاشورا به پا شد. محرم فصل فراوانی یاد حسین(ع) از ره رسیده و ما بندگان خاکی که به آن سر جدا مانده از بدن، به بوریای آن شَه بی کفن، به سوزانترین اشک و به گسستن از خویشتن نرسیده ایم! می توانیم نوبرانه های اشک را در این ماه از نگاه ها بچینیم.
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم – از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم – در رکاب تو فدایی می شدیم
ماه محرم رسید، خیمه دل بوی محرم گرفت، اما هنور نه به خیمه گاهش و نه به خویشتن نرسیدم، باید فانوس اشکهایمان را در ماه غریبی شهید نینوا(ع) روشن کنیم تا عطر حسین(ع) روح و جانمان را فرا بگیرد و این راهی است که شهدا آن را آزمودند.